برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
درس چهارم: پاسخ به يك سؤال مهم سؤال در درس گذشته به اين جا رسيديم كه ما هميشه صداى توحيد و خداپرستى را از درون جان خود مى شنويم و مخصوصاً در مشكلات و گرفتارى ها، اين آهنگ رساتر و قوى تر مى شود; و ما بى اختيار به ياد خدا مى افتيم و از قدرت بى پايان و لطف و محبّت او يارى مى جوييم.
درس سوّم: خداشناسى از دو راه مطمئن درباره خداشناسى از دورترين زمان تا امروز كتاب ها نوشته شده و بحث ها و گفتوگوهاى فراوانى در ميان دانشمندان و غير دانشمندان بوده است. هر كدام براى پى بردن به اين حقيقت راهى را انتخاب كرده اند; امّا از همه راه ها، بهترين راهى كه مى تواند ما را به زودى به اين مبدأ بزرگ جهان هستى نزديك سازد دو راه است:
1- خداشناسى و پيشرفت علوم فكر كنيد دوستى از سفر آمده و كتابى به عنوان ارمغان براى شما آورده است و مى گويد كتابى است بسيار عالى زيرا نويسنده آن دانشمندى است فوق العاده فهميده، پراطّلاع، دقيق و ماهر و در رشته خود نابغه و به تمام معنى استاد است.
بعضی این سوال را مطرح میکنند که آفریدگار خداوند کیست؟ اما آیا به راستی پروردگار باید خالقی داشته باشد؟ فلسفه مربوط به مباحث خداشناسى و ماوراء طبیعت به سادگی پاسخ این سوال را میدهد.
آیا خدا باید آفریدگاری داشته باشد؟
برتراندراسل، فیلسوف معروف انگلیسى در کتاّ خود با نام «چرا مسیحى نیستم»؟ چنین مى گوید: «در جوانى به خداوند عقیده داشتم، و بهترین دلیل بر آن را برهان علة العلل مىدانستم، و اینکه تمام آنچه را در جهان مىبینیم داراى علتى است و اگر زنجیر علتها را دنبال کنیم سرانجام به علت نخستین مىرسیم که او را خدا مى نامیم. ولى بعداً به کلى از این عقیده برگشتم زیرا فکر کردم اگر هر چیز باید علت و آفرینندهاى داشته باشد پس خدا نیز باید علت و آفریدگارى داشته باشد!»
آثار خشنودی به قضا و قدر الهی خشنود بودن به قضا و قدر الهی، دارای برکات بسیاری است که ذیلًا برخی از آنها را مطرح می نماییم:
الف) آرامش و نشاط دایمی
صاحب این مرتبه از معرفت، پیوسته در بهجت و سرور است. امام صادق علیه السلام فرمود: الرُّوحُ وَ الرَّاحَةُ فِی الرِّضَا وَ الْیقِین[1] نشاط و راحتی، در خشنودی به تقدیر الهی و یقین است.
یکی از بهترین کارها برای یاد خدا، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در اوّل هر کاری است. وقتی ما «بسم الله الرحمن الرحیم» می گوییم، در حقیقت از خدا می خواهیم که ما را کمک کند.
کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: «می گویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»
خشنود بودن به قضا و قدر الهی، دارای برکات بسیاری است که ذیلًا برخی از آنها را مطرح می نماییم:
الف) آرامش و نشاط دایمی
صاحب این مرتبه از معرفت، پیوسته در بهجت و سرور است. امام صادق علیه السلام فرمود: الرُّوحُ وَ الرَّاحَةُ فِی الرِّضَا وَ الْیقِین[1] نشاط و راحتی، در خشنودی به تقدیر الهی و یقین است.
دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا میتوانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ آیا بچهها را میتوان با مفاهیمی چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و هستی، تکلیف، عبادت و مانند آن آشنا کرد و درباره آنها بحث کرد؟
به یک بچه ۶ساله چگونه خدا و مسایل خدا شناسی و توحید را بیاموزیم؟
درک و شناخت کودک نسبت به دنیا و مفاهیم آن، با درک و شناخت یک بزرگسال بسیار متفاوت است، که این مسأله در کتب روانشناسی رشد به تفصیل و با جزییات مورد بررسی قرار می گیرد. این حدیث نبوی که : «ما پیامبران موظفیم با هرکس مطابق درک و فهم او صحبت کنیم»(کافی، ج۱، روایت ۱۵، ص ۲۳) به ما یادآوری می کند که برای تأثیر کلام، با هرکسی باید متناسب با فهم و درکش صحبت کرد. جروم برونر (روانشناس معروف و نظریه پرداز رشد شناختی) اعتقاد دارد برای آموزش مشکل ترین مفاهیم به کودک، کافی است مطالب را به زبان خود کودک بیان کنیم تا برای او قابل درک باشد. هر مطلب آموزشی که به کودک ارائه می شود باید متناسب با رشد ذهنی و شناختی، رشد اجتماعی و رشد عاطفی یادگیرنده بوده و نیز با نیازها، توانایی ها و سطح درک و فهم کودک تناسب داشته باشد به بیانی دیگر مربی (فرد آموزش دهنده) باید با ویژگی های رشدی متربی (در اینجا کودک) کاملاً آشنا باشد و در آموزش مفاهیم، آ نها را مدنظر قرار دهد؛ در غیر این صورت، هم تلاش های مربی و هم متربی بیهوده و بی نتیجه خواهد بود. چونکه با کودک سر و کارت فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد
چطور یه پسر رو که نه امامان ونه به قران اعتقاد داره راضی کنیم که به این دو مورد اعتقاد پیدا کنه
سه مطلب ( خدا، امام و قرآن) برای تمثیل و آموزش مسیر و نمونه عملی تقدیم میگردد تا بر اساس چنین سرمشقی انشاءالله بتوانید انجام وظیفه فرمائید. چون شما سن کودک مد نظرتان را نفرموده اید. برای سه رده سنی کودک ونوجوان و جوان پاسخ ها متفاوت است. در رده سنی کودکان نیازی به استدلال برای وجود خالق نیست.کودکان هرچه را که پدر و مادر بگویند قبول می کنند. در مورد وجود خالق چون این امر با فطرت پاک آنها سازگار است ، بهتر و زودتر هم خواهند پذیرفت و معمولا دلیلی طلب نمی کنند. کافی است به آنها گفته شود که خدایی وجود دارد و با بیان محبت ونعمت های الهی سعی کنیم محبت خدا را هرچه بیشتر در دل او ایجاد کنیم. مثلا در روایات آمده است که در سه سالگی جمله لا اله الا الله را به کودک بیاموزید و او را تشویق به تکرار کنید. سایر عقاید را هم باید به همین ترتیب و متناسب با سن برای او بازگو کرد.
نباید پاسخ غیرواقعی و غلط به کودکان داد؛ بلکه پاسخ در عین سادگی، باید زیربنای فهم صحیح مسأله در آینده باشد (درست مثل ریاضیات در دبستان نسبت به سطوح عالیه). کارشناسان علوم تربیتی معتقدند در این مواقع، بهتر است ذهن کودک را متوجه مسائل دیگر کنیم تا سؤال خود را فراموش کند. البته باید سعی کنیم به جای این که فرزندانمان از جنس خدا و ماهیت او سؤال کنند، متوجه صفات الهی شوند؛ یعنی، با بیان داستان های آموزنده، محبت، لطف، بخشش، غنا و مهربانی خداوند را به آنان القا نماییم. در نتیجه سؤال آنها را به سمت فهم و بیان صفات سوق دهیم.
به یک بچه ۶ساله چگونه خدا و مسایل خدا شناسی و توحید را بیاموزیم؟
درک و شناخت کودک نسبت به دنیا و مفاهیم آن، با درک و شناخت یک بزرگسال بسیار متفاوت است، که این مسأله در کتب روانشناسی رشد به تفصیل و با جزییات مورد بررسی قرار می گیرد. این حدیث نبوی که : «ما پیامبران موظفیم با هرکس مطابق درک و فهم او صحبت کنیم»(کافی، ج۱، روایت ۱۵، ص ۲۳) به ما یادآوری می کند که برای تأثیر کلام، با هرکسی باید متناسب با فهم و درکش صحبت کرد. جروم برونر
کودک ۸ ساله ای پرسید اگر خدا نه جسم است و نه روح ، پس چیست؟ و خداوند ما رو چگونه خلق کرده ؟ پاسخش چیست ؟
طبیعی است که کودک تصوری صحیح از مفهوم و حقیقت جسم و روح هم ندارد . لکن با این همه خداجویی و خداشناسی یکی از مسایل فطری بشر است؛ یعنی کشش به سوی شناخت خداوند یکی از احساسات ذاتی و درونی است و نیاز به استدلال ندارد. همان گونه حس زیبایی نیاز به استدلال ندارد. هنگامی که یک منظره بسیار زیبای طبیعی، یا یک گل بسیار خوش رنگ و خوش بو را می بینیم، جاذبه نیرومندی از درون خود نسبت به آن احساس می کنیم که نام آن را عشق به زیبایی می نهیم و هیچ گونه نیازی به استدلال در این جا نمی بینیم. خداشناسی نیز همین طور است و یک کشش و جاذبه فطری است. به همین دلیل هیچ قوم و ملتی را نه در امروز و نه در گذشتة تاریخ مشاهده نمی کنیم که نوعی از عقاید مذهبی بر فکر و روح آن ها حکم فرما نباشد. به همین خاطر است که قرآن روی بت پرستی و شرک تکیه کرده است،نه اثبات وجود خدا، چرا که این موضوع در اعماق سرشت هر کس نهفته است. معمولاً بچه ها با اندک توضیح والدین شان در مورد خداشناسی قانع می شوند، گرچه پدر و مادرشان بی سواد باشند و با زبان سادةخودشان توضیح داده باشند.
بحثی پیرامون تربیت کودک ازنظر اسلام : .شاخصه های تربیتی هفت سال دوم :اول: آموزش خداشناسی به کودک کودک فطرتاً با ایمان به خدا متولد می شود؛ آن جا که پرسش هایش درباره پدید آمدن خود، هستی، پدر و مادر و چیزهایی که دور و بر اوست آغاز می شود و فکر محدودش آماده پذیرش اندیشه خالق و صانع است، ـ چنان که دانشمندان دینی و روان شناسان گفته اند ـ وظیفه والدین است که از این پرسش ها در معرفی خدا و خالق هستی ـ در حدّ فکر محدود او ـ بهره برداری کرده ونهال ایمان را در قلب وی غرس کنند.
مطلب پیش رو به هدف نهایی انسان یعنی قرب الهی و راه های رسیدن به آن، اشاره دارد.
قرب الهی و راه رسیدن به آن بر اساس آموزه های اسلامی هدف نهایی و غایی انسان «قرب الهی»، «وصول به خدا» و «لقاء الله» معرّفی شده است:[1]
امیر المؤمنین (علیه السلام) در دعای کمیل از خدای متعال چنین می خواهد: وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَحْسَنِ عَبِیدِک نَصِیباً عِنْدَک وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْک وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیک؛ مرا از بندگانی قرار ده که بهره آنان نزد تو افزون تر و جایگاه شان به تو نزدیک تر و تقرب شان به تو بیشتر است.
مومن در دنیا آرزوهایش، برای کسب آخرت است؛ و لذا در این مقاله یک نمونه از آرزوهای مومن بیان و مورد بررسی قرار می گیرد.
عوامل کامل شدن ایمان بنده مومن در دنیا آرزوهایش، برای کسب آخرت است؛ و لذا در این مقاله یک نمونه از آرزوهای مومن بیان و مورد بررسی قرار می گیرد.
دعا برای هدایت
آرزوی مومن این است که: خداوند همواره او را هدایت کند، چنانچه در سوره مبارکه فاتحه الکتاب، روزانه چندین بار، می گوییم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»[1] ما را به راه راست هدایت کن... چرا که هدایت را فقط از جانب رب غفور و رحیم می دانند.
هرچه علم انسان افزایش یابد، معرفت او نیز باید زیاد شود، زیرا بیش از دیگران می تواند تفکر کند و به وسیله مبانی و قواعد علمی، بیشتر می تواند از عقل خود استفاده کند و معارف را بیاموزد.
خداوند اعطا کننده علم به انسان
انسان هنگام تولد خود بدون علم به دنیا می آید، سپس کم کم اشیای پیرامون خود را می شناسد و علوم مختلف را فرا می گیرد و سپس کسی که به مدارج علمی می رسد و متخصص در علم خاصی می شود باید به یاد داشته باشد که زمانی هیچ چیزی را نمی دانست: "وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ"، "و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالى که هیچ چیز نمىدانستید. و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، شاید شما شکر کنید". انسان هرچه علم دارد، خدا به او آموخته است: "اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ . الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ . عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ"، "بخوان که پروردگار تو از همه گرامىتر است. همان که با قلم آموخت. آنچه را انسان نمىدانست، به او آموخت".[1] علمی هم که انسان دارد، اندک است. "وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً"، "و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است".[2]
غیر از اسم الله، نمی توان با اسم فرد دیگری کار را آغاز کرد و آنهایی که به پندار خود کارهای خود را با نام غیر خدا آغاز می کنند، فقط دچار خیال و توهم اند.
آغاز کار با نام شخص مورد علاقه، رسم مردم جهان
کسی منکر این مطلب نمی شود که این چیز - مثلاً آب - آب نیست، چون آن را با حواس خود - مخصوصاً چشم – حسّ و مشاهده می کند، اما آیا بالاتر از این اشیای مادی، معنویت نیز وجود دارد تا آن معنویت بر این امور مادی تاثیرگذار باشد؟